اتفاقات گذشته چه تاثیری بر روی شخصیت امروزی ما می گذارند؟ - وبلاگ خرید اینترنتی

به گزارش وبلاگ خرید اینترنتی، از منظر روان شناختی، شرایط فعلی ما حاصل جمع کل اتفاقات مربوط به گذشته ما است. نحوه برخورد عاطفی ما با رویدادهای مربوط به گذشته، به طور مستقیم بر زندگی فعلی ما تأثیر می گذارد. هنگامی که ما درونیات خودمان را ارزیابی می کنیم، متوجه وجود احساساتی می شویم که سال ها است آن ها را همچنان در وجود خودمان حفظ نموده ایم و با خودمان حمل می کنیم. در حقیقت در حوزه خودشناسی کشف چنین احساساتی یک کشف بزرگ و معنادار محسوب می گردد، چون پس از آن می توانیم آن عواملی که الگوهای رفتاری و عاطفی ما را در زندگی شکل می دهند، درک کنیم.

گاهی اوقات زمانی که این احساسات ناسالم را برای مدت طولانی در وجود خودمان حفظ می کنیم و آن ها را رها نمی کنیم، به لحاظ جسمی و روانی مسائلی را تجربه می کنیم. در واقع ریشه برخی از مسائل و دردهای جسمی ما همین احساسات ناسالم مربوط به گذشته است که هنوز در وجود ما جریان دارند.

در برخی موارد وجود این چنین احساساتی باعث ایجاد احساس سفتی در گلو، مسائل گوارشی و یا درد در ناحیه پشت و کمر ما می گردد. اما وقتی به آن احساسات گوش می دهیم، متوجه می شویم که مشکل اصلی در کجا نهفته است و توانمان را صرف برطرف کردن آن می کنیم.

در تمام جوانب مختلف زندگی، عواطف و احساسات ما سیستم هدایت ذاتی ما محسوب می گردد و بر خلاف تصور قالب، منطق نقش چندانی در تصمیم گیری های انسانی بازی نمی نماید. همه احساسات ما ارزشمند، مهم و حیاتی هستند. آن ها به ما یاری می نمایند و ما را هدایت می نمایند تا احتیاجهایمان را برای تجربه کردن یک زندگی سالم، شاد و پربار بشناسیم و برآورده کنیم.

در واقع همین نکته است که وجود عواطف و احساسات را برای ما لازم و حیاتی می نماید! با این حال، ما در جهانیی زندگی می کنیم که اغلب افراد وجود احساسات و عواطف را بد می داند و به طور معمول به ما داروهایی داده می گردد تا به اصطلاح احساسات و عواطف بد را خنثی کنیم. این داروها ممکن است به طور موقت به ما یاری نمایند، اما هیچ گاه نمی توانند احتیاجهای عاطفی ما را درمان نمایند.

در واقع وقتی که ما در سنین رشد هستیم، هنوز توانایی شناختی لازم برای درک عواطف و احساسات خود را نداریم و اغلب نمی دانیم برای برآورده کردن و ارضای احتیاجهای عاطفی خود به روشی سالم و سازنده چه اقداماتی باید انجام دهیم.

بنابراین، چه عمدی چه به صورت ناخواسته، احساساتی که برآورده نشده، به صورت حل وفصل نشده و ارضا نشده در وجود ما باقی می مانند. اما بعدها همین احساساتی که آن ها را نادیده گرفتیم یا حواسمان را از آن ها پرت کردیم، به اشکال مختلف برای ما پیغام هایی را مخابره می نمایند و در قالب بیماری های جسمی یا اختلالات روحی روانی نمود پیدا می نمایند.

در ادامه این مقاله از وبلاگ خرید اینترنتی مگ، به آنالیز تأثیرات مختلف گذشته انسان بر شخصیت و زندگی او در زمان حال می پردازیم. با ما همراه باشید.

گذشته

گذشته پایه و اساس ما است، بستری که به جامعه ای باثبات اجازه می دهد وجود داشته باشد، در گذشته است که می توانیم قهرمانان خود را ببینیم، کسانی که اقداماتی بزرگ انجام داده اند. در گذشته ما شکست ها و پیروزی ها و دوستان و دشمنان خود را می بینیم.

گذشته به افراد حال و آینده اجازه می دهد بدون تحمل کردن اتفاقات سخت، درس های باارزشی را بیاموزند. ما می توانیم ببینیم که در گذشته دیگران چگونه با رویدادهای مختلف کنار آمدند، می توانیم ببینیم که دیگران چگونه از دوران سختی جان سالم به در برده اند.

گذشته به ما شجاعت می دهد و از ما محافظت می نماید. ما نه تنها می توانیم فداکاری هایی را که در گذشته برای ما اجرا شده است ببینیم، بلکه می توانیم از آن برای محافظت از خودمان در حال حاضر و در آینده استفاده کنیم. این موهبتی است که اجدادمان به ما داده اند، موهبتی بزرگ.

حال

زمان حال، اینجا و اکنون است، مکانی که ما در محور زمان روی آن زندگی می کنیم، اما زمان حال مکانی است که دائماً در حال حرکت است و بی ثبات ترین شرایط جهان است. هرگز از حرکت باز نمی ایستد و تمام زندگی ما در آن جریان دارد.

همه ما گذشته ای داریم که دیگر در آن زندگی نمی کنیم، گذشته ما گذشته است؛ اما همواره بر ما تأثیر می گذارد. ما نه در گذشته زندگی می کنیم و نه در آینده، زمان حال هم که زودگذرتر از هر دوی این ها است.

با این حال، حال به مقدار گذشته و آینده مهم است؛ زیرا بدون آن گذشته هیچ معنایی ندارد و آینده هم هرگز فرا نخواهد رسید. حال ما روزی به زودی گذشته ما خواهد شد و حال تصمیم می گیرد که آینده چگونه رقم خواهد خورد. البته نه تنها ما در زمان حال زندگی می کنیم، بلکه همه کسانی که می شناسیم نیز در این زمان زندگی می نمایند، و بسیار مهم است که کوشش کنیم تا زمان حال را تا حد امکان قابل زندگی کنیم.

آینده

آینده جایی است که همه ما امیدواریم به آنجا برسیم، حتی اگر آن موقع، همین اکنون باشد. آینده محل امید و ناامیدی است. ما به آینده ای بهتر امیدواریم، جایی که به ما احترام گذاشته گردد و به چیزهایی که معتقدیم نیز احترام گذاشته گردد.

اما البته ما هم با این ترس زندگی می کنیم که هیچ کدام از این چیزها محقق نگردد. از نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، در امور خارجی و امنیت ملی و البته شخصی، آینده فقط مکانی برای رخ دادن رویدادهای آینده نیست، بلکه مکانی است که می خواهیم کسانی که بعد از ما می آیند نیز به آینده خود ایمان داشته باشند.

اما ما به جهانی بدون دردسر امیدوار نیستیم؛ زیرا این یک دیدگاه واقع بینانه نیست. امید به آینده ای بهتر یک چیز است زیرا ممکن است، اما امید به آینده ای بدون مشکل برای آن امکان پذیر نیست.

طنین عواطف

همه احساسات انرژی در حال حرکت هستند. احساسات بخش پیچیده ای از انسان بودن است و ما همواره انرژی این احساسات و عواطف را در طول زندگی خود تجربه می کنیم. مشکل زمانی آغاز می گردد که این انرژی احساسی دیگر به راحتی و آزادانه در ما جریان نمی یابد و در عوض در درون ما در گوشه ای دنج و تاریک به دام می افتد و چرخه عواطف ما به هم می ریزد.

فیزیک بیان می نماید که همه چیز در زندگی با فرکانس خاصی ارتعاش می نماید. وقتی دو چیز فرکانس مشابهی دارند و یکی فعال می گردد یا آغاز به ارتعاش می نماید، باعث طنین یا ارتعاش دیگری می گردد. برای مثال، فرض کنید دو گیتار به شکل یکسان کوک شده اند و در روبروی یکدیگر قرار گرفته اند. اگر سیم C یکی از گیتارها فعال باشد، سیم C گیتار دیگر نیز فعال می گردد. آن ها به علت پدیده تشدید آکوستیک با هم ارتعاش خواهند کرد.

پدیده طنین عاطفی نیز از همین اصل پیروی می نماید. ما خاطرات، افکار، عواطف و احساسات خود را در سلول های بدن خود ذخیره می کنیم. هنگامی که یک موقعیت، حادثه یا رویداد در زندگی کنونی ما با یک موقعیت، حادثه یا رویداد مربوط به گذشته هم طنین گردد، ما فوراً با یک فلاش بک عاطفی پنهان روبرو می شویم. یعنی آن خاطرات، افکار، عواطف و احساسات ذخیره شده خاص دوباره انرژی می گیرند و در زمان حال ما طنین انداز می شوند. اساساً ما در حال تجربه مجدد یا زندگی مجدد گذشته خود هستیم.

مشکل زمانی رخ می دهد که خاطرات ذخیره شده ما مملو از عواطف و احساسات ناخوشایند باشد. در این صورت، اگر یک موقعیت، حادثه یا رویداد کنونی، اگرچه از نظر محتوا متفاوت باشد، اما باز هم با خاطره ناخوشایند گذشته هم طنین می گردد.

درست مثل اینکه یک زخم التیام نیافته را دوباره دست کاری کنیم و آن را وادار به خونریزی مجدد کنیم؛ این کار مانند پاشیدن نمک روی زخم، باعث ایجاد احساس درد و سوزش می گردد. در واقع با گذشت زمان، یک زخم التیام نیافته هر روز عفونی تر و بدخیم تر می گردد، زیرا مدام در زندگی کنونی ما ارتعاش پیدا می نماید و باعث می گردد که حتی کوچک ترین مسائل مشابه از کنترل ما خارج شوند.

فرآیند هیپنوتیزم درمانی یا روانکاوی به ما این توانایی را می دهد که انرژی عاطفی به دام افتاده و نهفته در لایه های پنهان وجودمان را کشف کنیم. سپس این فرصت را برای ما فراهم می نماید تا بار احساسی ضعیف نماینده حافظه را حل کنیم و به انرژی احساسی اجازه دهیم دوباره به راحتی و آزادانه در ما جریان یابد.

هنگامی که خود را از لنگرهای احساسی گذشته خود رها می کنیم، می توانیم آزادانه کشتی زندگی مان را هدایت کنیم و در زمان حال به راحتی زندگی کنیم. دیگر طوری زندگی نمی کنیم که انگار آتش فشانی در درون ما وجود دارد که با کوچک ترین ناراحتی آماده انفجار است. در واقع ما کنترل زندگی خود را پس می گیریم.

تجربیات مربوط به گذشته چیست؟

تجربیات مربوط به گذشته چیزهایی هستند که زندگی ما را تا این لحظه ساخته اند. آن ها رویدادهای مثبت و منفی هستند. آن ها همان کارهایی هستند که ما هر روز انجام داده ایم و در ما ریشه دوانده اند. آن ها برای خوشبختی و رفاه ما اهمیت حیاتی دارند. ما باید آن ها را درک کنیم و از تأثیر آن ها بر سیر اتفاقات زمان حال مطلع شویم، برای داشتن یک زندگی شاد و رضایت بخش، این بعد از خودشناسی لازم است.

چگونه تجربیات گذشته شخصیت ما را شکل می دهد

حقیقت ساده است؛ گذشته ما شخصیتی که امروز داریم را شکل داده است؛ چه خوب و چه بد. نحوه نگرش ما به تجربیات گذشته، هم مطلعانه و هم ناخودمطلع نیز نحوه برخورد ما به زندگی را شکل می دهد.

در واقع گذشته می توانند تأثیر عمیقی بر بسیاری از جنبه های مختلف زندگی ما داشته باشند از جمله:

• شخصیت ما؛ اتفاقات مربوط به گذشته ما شخصیت امروز ما را شکل داده است.
• انسان ها برده عادت هستند؛ کاری که ما هر روز انجام می دهیم کم کم شبیه یک برنامه اتوماتیک می گردد، پاسخ های احساسی ما به آن نیز از همین الگوی عادت پذیری تبعیت می نمایند.
• بر نحوه برخورد ما با موقعیت های مختلف و اینکه چقدر خوب (یا بد) می توانیم موقعیت ها را مدیریت کنیم، تأثیر می گذارد
• در برخورد با رویدادهای خاص (استرس زا یا مثبت) هورمون ها و مواد شیمیایی خاصی در بدن ما ترشح می شوند، به این معنی که اگر بدن ما قبلاً آن حادثه را تجربه نموده باشیم، در حالت آماده باش قرار می گیریم تا همان پاسخ را تکرار کنیم.
• فکر و بدن ما ساده ترین الگوها را برای انجام هر کاری پیدا می نماید. اما انتخاب راحت ترین الگو برای پیروی، غالباً بر اساس تجربیات گذشته شکل می گیرد.
• اکثریت مردم احساس خود را بر مبنای تجربیات گذشته شکل می دهند و داستان های منفی مربوط به آینده را برای خود بازگو می نمایند.
• پیش بینی مداوم سناریوهای منفی به این معنی است که بدن ما همواره در حالت آماده باش است و همواره تحت استرس/فشار واقع شده است.
• روابط و تجربیات گذشته با خانواده، دوستان و عزیزان تأثیر زیادی بر شخصیت امروزی ما دارد. اگر همواره به نحوی خاص با ما رفتار شده باشد، در نهایت به آن شخص تبدیل می شویم.
• رفتارها و تجربیات روتین مانند برنامه ای می گردد که ما هر روز آن را دنبال می کنیم. افراد استفاده از فکر خود را متوقف می نمایند و در چرخه های مداوم فرآیند تصمیم گیری احساسی گرفتار می شوند.
• برای تجربه کردن یک زندگی اصیل این چرخه را باید متوقف کنید

چند نمونه از تأثیرات گذشته بر حال افراد

به منظور نشان دادن اینکه چگونه تجربیات گذشته ما (به ویژه دوران کودکی) منجر به شکل گیری باورهایی می گردد که به شدت بر رفتار ما تأثیر می گذارد، اجازه دهید چند مثال را با هم مرور کنیم:

• کودک آزار دیده این باور را شکل می دهد که به علت آنچه از سر گذرانده است، نسبت به دیگران ارزش کمتری دارد. بنابراین به احتمال زیاد او در دوران بزرگ سالی عزت نفس پایینی دارد و با شرمندگی زندگی می نماید. بنابراین او ممکن است تبدیل به فردی خجالتی گردد.
• کوچک ترین فرزند یک خانواده توجه زیادی از اطرافیان خود دریافت می نماید و بنابراین احتیاج به اینکه همواره در مرکز توجه باشد در او ایجاد می گردد. در بزرگ سالی، او ممکن است به یک فرد بسیار نمایشی، پیروز یا مشهور تبدیل گردد تا در مرکز توجه بماند.
• دختری که پدرش او و مادرش را رها نموده ممکن است به این باور برسد که نمی توان به مردها اعتماد کرد. بنابراین، به عنوان یک بزرگ سال، ممکن است برای او بسیار سخت باشد که به هر مردی اعتماد کند و ممکن است در ایجاد یک رابطه صمیمی با یک پسر مشکل داشته باشد. او ممکن است در نهایت در هر رابطه ای که وارد می نماید، بدون اینکه بداند چرا، خرابکاری بکند تا رابطه تمام گردد.
• پسری که در کودکی همواره از نظر اقتصادی احساس ناامنی می کرد زیرا والدینش همواره نگران پول بودند، ممکن است احتیاج شدیدی به ثروتمند شدن پیدا کند. او ممکن است بسیار جاه طلب و رقابت طلب بگردد. اگر او نتواند به اهداف اقتصادی خود دست یابد، ممکن است به شدت افسرده گردد.
• کودکی که در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار گرفته است ممکن است احتیاج به قوی شدن پیدا کند و بنابراین ممکن است علاقه زیادی به هنرهای رزمی یا بدنسازی پیدا کند. اگر با معتادان باشگاه های ورزشی مصاحبه کنید، متوجه می شوید که بیشتر آن ها یا در کودکی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند یا قبلاً درگیر دعوای فیزیکی بوده اند. تعداد بسیار کمی این کار را فقط برای بهبود تصویر بدن خود انجام می دهند. به علت تجربیاتی که افراد در زندگی از سر می گذرانند، باورها، احتیاجها و شیوه های تفکر عمیقی در آن ها ایجاد می گردد.

در واقع آن ها برای برآوردن احتیاجهای خود، ویژگی های شخصیتی خاصی را در خود پرورش می دهند. آن ها ممکن است از علت داشتن این ویژگی های شخصیتی خاص مطلع نباشند، اما فکر آن ها در پس زمینه به طور مداوم در پی راه هایی برای ارضای احتیاجهای خود است.

برخلاف تصور رایج، ما می توانیم خودمان را طوری تربیت کنیم که هر نوع شخصیتی را که بخواهیم در خود پرورش دهیم. ممکن است برخی از ویژگی های شخصیتی را که گذشته تان به شما بخشیده است دوست داشته باشید، اما همواره می توانید با تغییر باورهایی که با آن ویژگی ها مرتبط است، ویژگی هایی را که دوست ندارید را تغییر دهید.

چگونه با تجربیات گذشته برخورد کنیم؟

گذشته، گذشته است و نمی توان آن را تغییر داد؛ با این حال رها کردن آن می تواند بسیار سخت باشد. اما راه های زیادی برای رسیدن به تعادل و کنترل دیدگاه هایمان نسبت به تجربیات منفی وجود دارد:

• روی حالت خلبان اتوماتیک زندگی نکنید. فکر شما برای پاسخگویی اتوماتیک به بسیاری از سناریوهایی که هر روز انجام می دهید، شرطی شده است. گذران زندگی بدون تصمیم گیری های اصیل آسان است. این چرخه ها را بشکنید. فکر و زندگی خود را به وسیله مدیتیشن و تجربیات نو توسعه دهید.
• اجازه ندهید تجربیات منفی گذشته به شخصیت شما شکل دهد.
• تجربیات بد را به عنوان رویدادهایی که برای شما رخ داده است ببینید نه با این رویکرد که بخشی از شما هستند.
• روی تجربیات خوب و مثبتی که برای خود و دیگران به ارمغان آورده اید تمرکز کنید.
• اوقات خوب و دستاوردهای خود را به خاطر بسپارید؛ از آن ها به عنوان منبع الهام برای آینده بهره ببرید.
• بدانید که از تجربیات گذشته شما می توان برای یاری به دیگران به خوبی استفاده کرد. اگر شما به جای آن شخص بوده اید، ممکن است توصیه های ارزشمندی برای او داشته باشید.
• از دیگران کینه به دل نداشته باشید، این اتفاق باعث ایجاد احساس بد و منفی مکرر در زندگی ما می گردد. اگر نمی توانید ببخشید، به جای آن احساسات منفی را رها کنید.
• تجربیات گذشته را به عنوان تجربیات یادگیری ببینیم؛ این تجربیات به ما این امکان را می دهند که خودمان را بهتر کنیم و در آینده زندگی کامل تری داشته باشیم.
• آنچه در گذشته شما رخ داده را بپذیرید و به مسیرتان ادامه دهید.
• بر افکار خود مسلط باشید.
• به چیزهای کوچک و بی ربط پایبند نباشید. در واقع، اصلاً به آن ها فکر نکنید. در زندگی چیزهای بزرگ تر و بهتری وجود دارد که باید روی آن ها تمرکز کرد.
• همه ما می توانیم داستان نوی بنویسیم که هیچ شباهتی به گذشته ما ندارد.

روبروه با ما موانع فکری

برخی چیزها ممکن است در زندگی ما ریشه دوانده باشد. به وسیله تجربه ممکن است فکر کنیم من نمی توانم این کار را انجام دهم یا من آن کار را انجام نمی دهم زیرا این کار من را بیش از حد عصبی می نماید. اما در واقع تنها با رویارویی با این موارد است که می توانیم زندگی کامل و رضایت بخشی را تجربه کنیم. یه نگاه به خودتان بیندازید با آن ها روبرو شوید و آن ها را تسخیر کنید.

ترومای روانی

تجارب منفی و بزرگ مربوط به گذشته ممکن است همواره به وسیله مطالعه و مطلعی از بین نروند. اگر در گذشته با آسیب جدی و مهمی روبرو شده اید، صحبت کردن با یک متخصص سلامت روان (روان پزشک یا روان درمانگر) ممکن است برترین راه چاره برای شما باشد.

این مطلب فقط جنبه آموزش و اطلاع رسانی دارد. پیش از استفاده از توصیه های این مطلب حتما با یک کارشناس مشورت کنید. برای اطلاعات بیشتر بیانیه برطرف مسؤولیت وبلاگ خرید اینترنتی مگ را بخوانید.

منابع: PEACEFUL SOUL, Medium, Inner Harmony Hypnosis, Eggsperience, PsychMechanics